سلام دوست عزیز
گفتی وصیت نامه بنویسیم . اما نگفتی به کی ؟!
می دونی اینکه خواننده وصیت نامه کی باشه خیلی مهمه .
خوب من یکی می نویسم . چیزی که همه بخونن ...
می دونم یک وقتی این متن برات خنده دار نیست . یعنی وقتی که من مردم . برام مهم نیست که دیگه زنده نیستم . خوب نباید این موضوع تو رو ناراحت کنه . چون_ این رو با صدای خودم بخون : من از مردن نمی ترسیدم . هیچ وقت . حتی ناراحت هم نشدم . من همیشه منتظرش بودم . مثل یه بچه کنجکاو . کسی که می خواد از چیزی سر در بیاره
من عاشق زندگی بودم . و زندگی کردم . نه دقیقا اون جوری که رویاش رو داشتم . اما همیشه میدونستم که فرصت زندگی یک بار بیشتر نیست . سعی کردم خودم باشم . گرچه گاهی خودخواه بودم . اما این همیشگی نیود . هر وقتی که تونستم لبخند رو به کسایی که برام عزیز بودن هدیه دادم حالا نمی خوام چیزی به تو یاد بدم . نه زندگی کردن یاد دادنی نیست
فقط بهت می گم زندگی کن . چون فرصتش رو داری
سعی کن اونی باشی که دوست داری باشی . نه بیشتر زندگیت کسی باشی که دیگران دوست دارن باشی
سعی کن جاهایی رو که دوست داری از نزدیک ببینی . کارهایی که دوست داری انجامشون بدی رو تو صف اول بذار . سعی کن به بر آورده شدن آرزوهای خوبت کمک کنی وگر نه همیشه یه آرزو باقی می مونن. من تنها چیزی که همیشه عاشقش بودم خلوت بوده و حالا حتما تو خلوت ساکت و رویایی خودمم شاید به نصف بیشتر آرزوهام نرسیده باشم اما حتی یاد آوری یه رویا که حقیقت پیدا کرده تا تولد دوباره برام کافیه
آشنا جان ... لبخند بزن ... به روی سختی ها عمیق تر لبخند بزن و بر روی غصه ها طولانی تر . و هر وقت از همه چیز نا امید شدی وصیت نامه من رو بخون و مطمئن باش وقتی این وصیت نامه رو می نوشتم ... یله داده بودم به صندلی و چای می خوردم و از همیشه بیشتر خوشحال بودم و هیچ کسالتی نداشتم ... حتی تصمیم مردن هم نداشتم
آشنا جان ... وصیت نامه نوشتم شیرین ترین کاریه که وقتی حس شعر گفتن ته کشیده به داد آدم میرسه ... و اگه تا اینجا خواننده این وصیت نامه ای باید بهت بگم من کلی وصیت نامه تا حالا نوشتم ...
کلی نامه ... کلی وصیت نامه ...
می دونی چیه ؟! می خوام همین حالا لبخند بزنی ... آخه وقتی لبخند می زنی شادی صورتت باعث می شه همه چیز روشن و سفید به نظر برسه
خوب دیگه چیزی نمی گم .
و یه آرزو دارم برات ...
همیشگی باشی