سفارش تبلیغ
صبا ویژن
زبیر پیوسته خود را از ما به حساب مى‏داشت تا آنکه فرزند نافرخنده‏اش عبد اللّه پا به جوانى گذاشت . [نهج البلاغه]
لوگوی وبلاگ
 

دسته بندی موضوعی یادداشتها
 
قدیما ، طنز ، عبادت ، عزاداری ، عشق چیست ؟ ، شهوت چیست ، فرق شهوت با عشق ، عشق ، شهوت ، عمره نمازجماعت سعودی عربستان مکه مدینه نماز اجباری مسافرت سفر ، غرور ، غیبت ، گوشت مردار ، خوردن گوشت برادر دینی ، فال ، فحش ، فراموشی ، فرهنگ ، فلسفه حجاب ، قبرستان بقیع ،ائمه بقیع،همسران رسول اکرم صلی الله علیه و آله ، م ، قضای نمازشب ، قهر ، قوانین آمریکا ، خرافات ، قانون ، نگاه ، نقد آمریکا ، ، قیامت ، گرایش به اسلام ، هنر پیشه ، اسلام آوردن هنر پیشه ، حجاب ، گرایش ، گلد کوئست ، پول فوری ، سه ماهه سرمایه دار شو ، ، گلد کوئست ، شرکت های هرمی ، نقد کوئست ، دلایل مخالفت با کوئست ، ، گناه ، لطیفه ، لهو ولعب ، مامان و خدا ، طنز ، کاریکلماتور ، مایکروسافت ، متن ادبی ، مبعث ، بعثت ، رسول اکرم صلی الله علیه و آله ، مبعوث ، ، مذهب ، مردم ایران ، هنر نزد ایرانیان است و بس ، نقد رفتارهای اجتماعی ، ، مسجد شیعیان مسجد امام صادق علیه السلام مدینه تاریخ مدینه حج عمره ، مسخره کردن دیگران ، مشکل جنسی جامعه ایران ، مسائل جنسی ، سکس ، موارد منع ازدواج موقت ، ضرر ازدواج موقت ، ، مورچه خاک به سر به من چه ، نامه امام به همسرش ، عشق واقعی ، دینداری و محبت ، احترام به همسر ، نامه چارلی به دخترش ، حجاب ، ارزش زن ، بد حجابی ، نعمت فراموشی ، نعمت ها ، نقد رسانه ، نقد فیلم جدایی نادر از سیمین ، نادر ،سیمین ، تحلیل، نقد، فیلم، ، نقدصدا و سیما ، نماز اول وقت ، اتقان کاری ، محکم کاری ، نقش نماز در زندگی ، خطر ، نیروی انتظامی ، هرزگی در فیلم ها ، هفته دفاع مقدس، جنگ ایران عراق ، جنگ تحمیلی ، جنگ نعمت بود ،دستا ، همدلی ، همزبانی ، شعار سال ، کدام همدلی کدام همزبانی ، دولت و مل ، وسوسه ، وصیت نامه ، ، وصیت نامه من ، نوشتن وصیت نامه ، از وصیت نامه نوشتن نترسیم ، ، ویندوز ، یادش به خیر ، یهود ، کاریکلماتور ، کاریکلماتور ، ادبی ، مردان و زنان ، طنز ، ، کاریکلماتور ، جملات ادبی ، کاریکلماتور ، مردان ، زنان ، تفاوت مردان و زنان ، کتاب ، کف بینی ، کم شدن دعا ، کنترل عصبانیت ، راههای کنترل غضب ، راههای کنترل ، خشم ، ، کینه ، کک به تنور ، ebook ، آبرو ، آسیب شناسی عزاداری ، آموزش منفی ، آموزش های منفی رسانه ، آنتی ویروس ، ابوالفضل اسماعیلی سادیانی ، برادر، اربعین ، مدیر حوزه علمیه منطق ، اثرات دعا ، احمدی نژاد ، چهار سال اول احمدی نژاد ، شخصیت اولیه احمدی نژاد ، ، احکام ازدواج موقت ، حکم ازدواج موقت ، سوال ازدواج موقت ، ازدواج ، ازدواج موقت ، ازدواج موقت دختران ، ازدواج موقت ، ازدواج ، موقت ، ازدواج موقت در قانون مدنی ، اس ام اس ، اسپای ور ، استمرار عبادت ، اسلام وحجاب ، اغتشاشات اخیر ، افزایش آمار وبلاگ ، تبلیغات ، هدف وسیله توجیه ، وبلاگ موفق ، امام زمان ، متن ادبی ، او کجاست ، امام زمان علیه السلام ، دلنوشته ، نقد انتظار ، انتظار، امام زمان علیه السلام، توقع ظهور ، منتظر ، ایبوک ، ایبوک فارسی ، اینترنت ، باحجاب ، بدحجابی ، بلوتوث ، بی ادبی ، بی تفاوتی ، بی توجهی به نعمت ها ، پوشش زنان ، پی دی اف ، پیری زود رس ، تاثیر طنز ، تاریخ مدینه مکه قبر حضرت زهرا قبر پیامبر وهابیت خانه خدا تخریب ، تحریک شهوت ، ارضای غرایز ، تحریک بدون ارضاء ، ارضا ، تحریک ، مبا ، تخریب ، تروجان ، ترویج خرافات ، تعریف خرافه ، تفاوت مردان و زنان ، مردان ، زنان ، ، تفریح ، تفکر ، کاریکلماتور ، طنز ، جملات ادبی ، تفکیک جنسیتی ، جداسازی زن و مرد ، نگاه تجربی به دین ، دین برای د ، توبه ، مهربانی مادر ، محبت خدا به بنده ، انتظار خداوند ، برگشت ب ، توطئه جدید ؛ افراط در عزاداری ؛ عزا در طول سال ، توطئه انگلیسی ؛ ، توهین ، توکل ، مسیحیت ، داستان کوتاه ، کوهنورد یخ زده ، عقل ، مرز عقل و ، تکنولوژی ، تکنولوژی خوب یا بد ، عوارض تکنولوژی ، دین و تکنولوژی ، ثواب ازدواج ، ثواب ازدواج موقت ، ازدواج ، موقت ، جاسوسی ، جاسوسی ، فیس بوک ، ظریف ، کامران نجف زاده ، شنود ، ، جملات ادبی ، متن ادبی ، جوک ، جوک دینی ، جوک مذهبی ، چراحجاب ، حجاب اجباری ، حفظ ثواب ، حفظ حجاب در آمریکا ، مسلمانان آمریکا ، زنان مسلمان در آمریکا ، د ، خاطرات قدیم ، خاطره ، خاکستری ، خدا ، دلتنگی ، عشق خدا ، خدا در زبانهای مختلف ، گاد ، ، خرافات ، خرافات مذهبی ، خرافه امروزی ، خمینی شهر، تجاوز دسته جمعی، فساد، بی بند و باری ، ماهواره ، دین ، خنده ، خواص ، خود بزرگ بینی ، داستان قدیمی ، دانلود کتاب ، دروغ ، دروغ به خدا ، بدی آدمها ، دزدی ، دزدی مدرن ، دعا ، دفاع مقدس ،شهدا ، کیمیاگری ، شیمی ، شهادت ، تربت ، خاک مقدس جبهه ، دلایل حجاب ، دوربین مخفی ، دوربین مخفی خارجی ، دورویی ، دوگانگی ، بداخلاقی در خانه ، آداب معاشرت ، ، دین برای دنیا و آخرت ، مشکلات جامعه آمریکایی ، کنترل شهوت در آمر ، رمضان ، باران رحمت ، خیر مقدم رمضان ، رمضان 91 ، تابستان ، رمضان ، مهمانی خدا ، توبه ، شستشوی روح ، توبه ، روایات ازدواج موقت ، ازدواج موقت ، حدیث ازدواج موقت ، ازدواج موق ، روایات امر به ازدواج موقت ، روایات موافق ازدواج موقت ، ازدواج مو ، روز معلم، جمله زیبا روز معلم، متن زیبا روزمعلم، روز معلم ، معلم ، روستا ، ریا ، زلزله بم ، زلزله گناه ، تخریب روح و روان ، زن ، زنان ، ورزشگاه ، حضور زنان ، حضور زنان در ورزشگاه ها ،ضرورت ، زهرا ابراهیمی ، هنر پیشه سریال نرگس ، صدا و سیما ، فساد در صدا و ، سایت دانلود کتاب ، سرقت ، سرقت اطلاعات ، سریال ، سریال بزنگاه ، سفید سیاه خاکستری ، سنت ها ، شعبان ، میلاد امام زمان، جشن شعبان ، خرافات ، جمکران ، شناخت اما ، شنود ، شهر ، شهرنشینی ، شهروروستا ، شیطان ، شیمیایی ، کتاب ، فصل مشترک ، دفاع مقدس ، جانباز ، ، صدا و سیما ، صفر، ماه صفر، محرم، متن کوتاه محرم ، صلوات ، ثواب صلوات ، آثار صلوات ،فواید صلوات، تضمین بهشت ، ازبین ، صنعتی شدن ، صهیونیزم ،

آمار و اطلاعات

بازدید امروز :21
بازدید دیروز :4
کل بازدید :509286
تعداد کل یاداشته ها : 115
103/1/9
2:59 ع
مشخصات مدیروبلاگ
 
مهدی اسماعیلی سادیانی[51]
نوشتن رو خیلی دوست دارم و داستان ورمان خوندن علاقمه از ابراز نظرم نمیترسم اگرچه اشتباه باشه چون عاشق نقد شدنم البته نه عاشق ذبح شدن! اعتقادم اینه که همه چیز را همگان دانند. خیلی هم دوست دارم نقد کنم البته نه از سر خودخواهی بلکه به خاطر این که رشد کردن رو دوست دارم. آدم وقتی نقد میشه وتحمل میکنه احساس میکنه بزرگ شده.

خبر مایه
بایگانی وبلاگ
 
مامان یا خدا کدوم درسته![1] حلال مشکلات سخت ؟؟![1] پول زیادوحلال وفوری؟؟؟؟[1] نامه چارلی به دخترش![1] @تحریک بدون ارضاء@[1] افزایش سن ازدواج !![1] هنر دل شکستن؟؟؟[1] دوشخصیتی بودن؟![1] صفر یا بیست؟؟!![1] عاشقادروغ میگن[1] @ نگاه وگناه!!@[1] ترسوی بهشتی[1] نیمه پر لیوان؟؟![1] @طناب عقل؟؟[1] نامه ای به خدا[1] احمدی نژاد؟؟[1] وصیتنامه من[1] محکم کاری[1] وای مادرم![1] وبلاگ خدا[1] زلزله گناه؟[1] لیلی؟؟![1] هنر پیشه با حجاب[1] حجاب در آمریکا[1] آمریکا و سکس[1] یهود وگلد کوئست[1] کنترل عصبانیت[1] @ بعضیا......@[1] @خوب خوب یا بد بد@[1] سریال نرگس[1] باغ مظفر[1] افزایش بازدید[1] شادی و امام زمان عج[1] هنرپیشه سریال....[1] دوشخصیتی بودن؟![1] آبی به رنگ آسمان[1] دختران17ساله؟[1] زن ومرد(کاریکلماتور)[1] گوشت ؟[1] حقایقی تلخ درموردمردان[1] کاریکلماتور[4] مرده شور2[1] مرده شور1[1] تکنولوژی بد یا خوب؟[1] مشتی حسن[1] دختران وازدواج موقت[1] موارد منع ازدواج موقت[1] ثواب ازدواج موقت؟[1] امربه¬صیغه؟[1] علت منع ازدواج موقت[1] ازدواج موقت درروایات؟[1] ازدواج موقت درقانون مدنی[1] قصه ازدواج موقت 1[1] احکام ازدواج موقت[1] تاحالا فکرش رو کردی؟[1] خدا از دید هفتاد ودو ملت[1] فاصله عشق و شهوت[1] نامه امام ره به همسرشان[1] 1[9] زمستان 1399[1] تابستان 89[1] زمستان 88[1] پاییز 88[1] بهار 88[1] تابستان 87[4] پاییز 86[1] تابستان 86[1] بهار 86[2] تابستان 85[1] بهار 90[2] تابستان 90[4] زمستان 90[3] پاییز 90[1] بهار 91[2] تابستان 91[2] زمستان 91[1] بهار 92[1] پاییز 92[2] زمستان 92[2] بهار 93[3]

                                                         بسمه تعالی
صد تا سلام
بدون مقدمه برم سراغ اصل مطلب دلم یاد روستا کرده بود "نه که من دهاتی هستم و تنم بوی علف میده" به همین خاطر این "چکچکات" رو پراکنده نوشتم شما هم میتونید تو قسمت نظرات بهش اضافه کنید.
روستا که بودم.............
روستا که بودم وقتی زردآلو می خوردم و هسته زرد آلو رو به طرف باغچه پرت می کردم چند ماه بعد می تونستم نهال سبز شده زرد آلو رو ببینم شهر که اومدم اگه بارون هم می باره آسفالتها نمیگذارن لب تشنه زمین جرعه ای بنوشه .
روستا که بودم وقتی توی باغ می رفتم مواظب بودم پام رو روی بوته لوبیا نزارم تا له بشه شهر که اومدم قدمهام رو درست و شمرده بر می دارم اما دود سیگارم رو تا آخرین نفس توی ماشین رها می کنم تا همه کیفشو ببرن.
روستا که بودم وقتی کسی رو توی مزرعه یا باغ میدیدم بلند سلام و احوالپرسی می کردم و " خدا قوت "میگفتم شهر که اومدم امان از یه خسته نباشید خشک و خالی .
روستا که بودم تقریبا هر دو سه روز به همه فک و فامیل سر میزدم شهر که اومدم تقریبا هر دو سه سال همون کار رو نصفه نیمه انجام میدم.
روستا که بودم وقتی مهمون می اومد خوشحال میشدم شهر که اومدم وقتی مهمون میاد از لحظه ورود نقشه خروجشون رو میکشم.
روستا که بودم میوه رو توی آب جوی می شستم و میخوردم و سال تا سال هم مریض نمیشدم شهر که او مدم میوه رو با ریکا و مواد ضد عقونی کننده میشورم و می خورم و دایم"کیست" میگیرم و هی عمل می کنم .
روستا که بودم راحت صحبت می کردم و اگر آمبولانس را آمپولوس یا اورژانس را اورجانس می گفتم کسی نمیخندید مهم مفهوم بود شهر که اومدم دنبال یه پیرمرد میگردم که بهش بخندم.
روستا که بودم پدر و مادر برام خیلی مهم بودن اونقدر که بچه ها رو به اسم پدر مادراشون می شناختم مثلا میگفتم" علی حاج اکبر" و" مجید صغری" شهر که اومدم تنها میرم بیرون مبادا بابا و مامان همرام بیان و کلاسم رو به هم بزنن.
روستا که بودم برای پیرزنهای روستا که آب خوردن نداشتن از چشمه آب می آوردم شهر که اومدم حاضر نیستم برای چند لحظه تو اتوبوس جام رو به یه پیرمرد یا پیرزن بدم.
روستا که بودم بارون زیاد که می اومد همه خوشحال میشدن و خدا رو شکر می کردن شهر که اومدم بارون که میاد همه دعا می کنند زودتر بند بیاد که یه وقت آب تو خونشون نیفته .
روستا که بارون می اومد بوی خاک بارون خورده مستم می کرد شهر که بارون میاد بوی فاضلابهایی که پس میزنه دیوونه ام میکنه.
روستا که بودم هر روز عطرطبیعی تازه ای می شنیدم یه روز بوی گندم تازه رسیده و یک روز بوی نعناهای تازه به دست اومده و یک روز بوی خاک بارون خورده و یه روز بوی گلای بنفشه شهر که اومدم هم همینطوره با این تفاوت که یه روز بوی بنزینه یه روز بوی دوده یه روز بوی گازه یه روز بوی قیره و یه روز بوی فاضلاب .
روستا که بودم صبح با صدای خروسا بیدار میشدم شهر که اومدم صبحا با صدای موتور و ماشین بیدار می شم.
روستا که بودم اگه " گاو حاج عباس" می زایید همه خبر دار میشدن
شهر که آمدم طرف میره مکه و برمی گرده و کسی خبردار نمیشه .
روستا که بودم تا پونزده سالگی به من میگفتن بچه شهر که اومدم از سه سالگی بهم میگن تو دیگه بزرگ شدی به خدا موندم پس کی باید بچگی کنم.
روستا که بودم تابستونا از درخت گیلاس و زردآلو و آلوچه بالا می رفتم شهر که آمدم تا سر کوچه هم با ماشین میرم.
البته نباید فقط بدی های شهر رو گفت شهر خوبی هایی هم داره که براتون میگم
:
راننده های شهری معمولا دلشون بیشتر از مردها برای خانوما میسوزه و زودتر سوارشون می کنن .
تو شهر زن و مرد "کنارهم" خواهر برادری تو تاکسی می شینن .
توشهر زنا همیشه تو خیابون هستن مبادا که خیابون خلوت بشه به همین خاطر خیابونا خیلی شاد هستن.
تو شهر خیلی از پسرها ازدواج نکرده متاهلند و خیلی از دخترها هم ..... .
تو شهر به زنها احترام میزارن و به عنوان منشی یا کارمند استخدامشون می کنن و البته که هیچ سوء استفاده ای هم نمیشه.
خلاصه سرت رو درد نیارم روستا که بودم خیلی از شهر و شهری خوشم می آمد اما شهر که آمدم از خودم هم بدم میاد. 


86/4/10::: 10:0 ص
نظر()