بسمه تعالی چشم همه آنان بدون استثنا به سمت سارا خیره میشود که روسری سرش کرده است و اگر سارا میخواست، به این نگاهها توجهی کند، نمیتوانست به پوشش خود ادامه دهد. در بین کارکنان، فقط او باحجاب است. حجاب، پوششی است که مو، گوش و گردن زنان مسلمان را پوشیده نگه میدارد. تناقض عجیبی بین سارا و اعضای خانوادهاش که روبهروی مسجد بدون حجاب منتظرند، وجود دارد.
در پشت پیشخوان یک اغذیهفروشی، دختر نوجوان محجبهای به نام «سارا اسماعیل»، مشغول رسیدگی به درخواست مشتریان است. چشم همه آنان بدون استثنا به سمت سارا خیره میشود که روسری سرش کرده است و اگر سارا میخواست، به این نگاهها توجهی کند، نمیتوانست به پوشش خود ادامه دهد.تشخیص سارا در میان دیگر دوستان نوجوانش که دوستان غیرمسلمانش لفظ «حجابیها» را در مورد آنان به کار میبرند، سخت است. این دخترها پس از خواندن نماز، به فروش کیک شکلاتی میپردازند تا پول به دست آمده از آن را برای مسجد جمعآوری کنند و بعد از آن، وقت خود را به گفتوگو و خنده و بررسی اس ام اس های موبایلهای خودشان صرف میکنند. او دانشآموز سال آخر دبیرستان است و درباره حجاب خودش میگوید: این تنها یک نوع پوشش نیست، بلکه نشاندهنده سبک زندگی و نشاندهنده هویت من است. او الکل نمینوشد و سیگار نمیکشد و قرار ملاقات با پسری نمیگذارد و پنج نوبت در روز، مشغول انجام هر کاری باشد، به نماز میایستد. او یکی از تعداد رو به رشد نوجوانان آمریکایی مسلمان است که حجاب دارند. چیزی که در دوره متوجه سوءظنها و تردیدها به سمت اسلام پس از حادثه 11 سپتامبر، جای تعجب دارد.
سارا پایبند اصول اخلاقی و مصمم است و در عین خوشبرخورد بودن، نماینده ثابتقدم مذهبش است و توانایی این را دارد که از پس نگاهها و پرسشهای دیگران برآید.او به این سؤال که یک زن مسلمان بودن به چه نحوی است، پاسخ داده است، به گونهای که خود سارا، تصمیم به انتخاب حجاب گرفت. در حالی که هیچکدام از خواهران دیگرش این کار را نکردند. وقتی او مسئله حجاب را مطرح کرد، مادر مصری او از وی خواست که با دقت این موضوع را بررسی کند.
سارا تابستان همان سال به خواندن قرآن و حدیث پرداخت و خود را آماده انتقال از یک دبیرستان خصوصی اسلامی به یک دبیرستان عمومی کرد.
سارا دوستان غیرمسلمان هم دارد که در البته سطح معمولی است. او معتقد است در روابط به مرزهایی میرسید که نباید پا را فراتر بگذارید؛ یعنی نوشیدن مشروب و پارتی رفتن در زندگی او وجود ندارد. او زندگی به همراه خانواده و شش خواهر و برادرش را ترجیح میدهد. او خود به اسلام روی آورده و در عین حال، خود را یک نوجوان آمریکایی میداند که میخواهد خودش باشد.