راستی به کجا می رویم؟
در طی چند سال اخیر رسانه صداوسیما روز به روز سخیف و لوده تر می شود.
اینکه هر سال رمضان (برای اینکه مبادا کسی بعد از افطار وقتی برای تفکر یا نیایش یا فرصتی برای رفتن به مسجد پیدا کند) صدا و سیما سریال طنز می سازد یک موضوع است و کیفیت و نوع پیامدهی این سریالها بحثی دیگر.
امسال صدا و سیما شاهکارهایش را تکمیل کرده و در راستای خدمت بیشتر به مردم طنز" بزنگاه" را برای استفاده بهتر از فرصت رمضان روی آنتن برده است.
سوال از سازندگان فیلم و مهم تر از آن از صدا و سیما که این سریال را در بهترین و پرمخاطب ترین ساعت پخش می کند این است :
آیا به راستی نقد کردن مرده پرستی و مراسمات بعد از مرگ باید همراه با مسخره کردن گریه بازماندگان ، مداحی ، تسلیت گفتن به بازماندگان ، مسجد، لباس مشکی عزاو...باشد؟
تو یکی از قسمتهای فیلم عطاران توی دستشویی میگه: اینجا بوی بابامو میده واقعا اینقدر فرهنگ ما سخیف و بی قدر شده است که پدر جایگاهش در....است؟
البته متاسفانه در طول فیلم از عنصر دستشویی که احتمالا از اکتشافات کارگردانان طنز ایرانی است بسیار استفاده شده است در هر قسمت به یک نکته در باره دستشویی پرداخته شده.
طنز وقتی چیزی را نقد می کند آن چیز باید اپیدمی شده باشد آیا واقعا همه مردم در کشور ما بلافاصله بعد از مرگ به یاد میراث خواری می افتند؟
*آیا به این فکر کرده اید که کسانی که از روی بدشانسی در زمان پخش این سریال عزیزی را ازدست داده باشند در مراسم عزا داری ممکن است چه حالی پیدا کنند؟
*استرس و فشاری که به دخترانی که سن ازدواجشان گذشته و خانواده هایشان در هنگام مسخره کردن دختر بزرگ خانواده در این سریال وارد می شود را چه کسی میخواهد پاسخگو باشد؟
مراسم بزرگداشت برای طلب آمرزش برای مرده است آیا این هم مسخره شدن دارد؟
* مسئله اعتیاد در این سریال آنقدر عادی و حتی جالب قلمداد شده است که مخاطب به جای اینکه از اعتیاد بدش بیاید بیشتر تمایل به تجربه به قول خودشون " چیز" می کند.
* اگر یه قسمت از این سریال رو نگاه کنید به راحتی با کلماتی روبرومیشید که واقعا آموزش دادن این کلمات از رسانه ملی خجالت آوره انگار یادشون نیست که مخاطب این سریال کودکان و نوجوانان و.... هستند. نمیخوام بگم جامعه ما ازاین کلمات پاک پاکه اما ترویجشون از صدا و سیما واقعا افتضاح است:
کلماتی مانند خیلی خری، بی شعور، احمق، نفهم ، پدر سوخته و.....
به نظر من اگه این فیلم یه پیام مثبت داشته باشه در کنارش پیامهای منفی بسیاری رو القا می کنه که پاک کردنش از ذهن مخاطب اونم در ماه رمضان بسیار سخت خواهد بود.
نکته نهایی اینکه ساختن سریالهای آبکی طنز از طرف عطاران یا هرکس دیگر و روی آنتن رفتنش از طرف سیما نه تنها بیشتر به لودگی شبیه است تا طنز بلکه توهین به شعور مردم ایران است.
شما چقدر در باره نعمتهای خدا وند فکر می کنید؟
راستی تا به حال در باره نعمتی به نام فراموشی فکر کرده اید؟
شاید تعجب کنید ؛ نعمت؟
بله نعمت !
فراموشی یکی از نعمتهای الهی است که کمتر به اون توجه داریم .
شاید انسان اگه این نعمت رو از دست می داد بهتر قدرش رو می دونست...
راستی اگه فراموشی نباشه چی می شه ؟!
اگه فراموشی نباشه :
مردم از داغ عزیزانشان به زودی پیر می شوند و یا حداقل عمرشان کوتاه می شود.
اگه فراموشی نباشه :
مغز انسان انباشته میشه از اطلاعات بسیاری که همه اونها تو ذهنش رژه میرن و امکان داره که مثل کامپیوتر هنگ کنه.
اگه فراموشی نباشه :
لذتی به نام تفکر برای یاد آوری برای انسان معنی نمیده و لذتی به نام یاد آوری خاطرات معنی نداره.
اگه فراموشی نباشه :
کینه های شخصی هیچ وقت از یاد نمی روند و همه مردم به خون همدیگه تشنه می شوند.
اگه فراموشی نباشه :
آدما به خاطر کینه هاشون حتی همدیگه رو بعداز مرگ دفن نمی کنن.
اگه فراموشی نباشه :
قهر ها تا ابد ادامه پیدا می کنه.
اگه فراموشی نباشه :
آبرویی برای کسی باقی نمی مونه.
اگه فراموشی نباشه :
انسانها غم گذشته رو همیشه با خود دارند.
اگه فراموشی نباشه :
زندگی ها از هم می پاشه و زن و مردها دایم همدیگه رو به خاطر اشتباهات گذشته شون سرزنش می کنن.
ولی ما باید بترسیم از روزی که هیچ چیز از قلم نخواهدافتاد و هیچ چیز فراموش نخواهد شد و به همه رفتارها و گفتارهای ما رسیدگی خواهد شد.
الهی خدا خیرت بده ...
خیر از جوونیت ببینی ...
پیر شی ایشالله ...
خدا قوت ...
خدا سلامتیت بده ...
ایشالله دستت برسه به ضریح امام رضا علیه السلام
عاقبت به خیر شی ایشالله ...
دستت جلو نامرد دراز نشه ایشالله ...
شرمنده زن و بچه نشی ایشالله ...
مرتضی علی یارت ...
و ..................... .
یادش به خیر بچه که بودیم وقتی از کوچه های محله عبور می کردیم به هر بزرگتری سلام می دادیم با روی گشاده و با صدای بلند جواب سلام رو میدادن و بعد از اون هم اونقدر دعات می کردن که آباد می شدی .
کلا قدیما همه به هر مناسبتی همدیگه رو دعا می کردن (مخصوصا پدر و مادرا برا بچه هاشون) ؛
وقتی جوون به خونه بخت می رفت ؛ وقتی کسی به مسافرت می رفت؛ وقتی از همدیگه خدا حافظی می کردن؛ وقتی زیارت می رفتن ؛ وقتی کسی به دیگری کمک می کرد؛ وقتی ......... .
اما امروز چی ؟ آخرین لطفی که در حق هم می کنیم می گیم خسته نباشی طرف هم میگه سلامت باشی یا اگه خیلی امروزی باشه میگه مرسی .
اصلا نقش خدا و دعا در زندگی امروزه ما گم شده .
نظر شما چیه ؟ آیا این دعاها اثری هم داشت؟ آیا نبودن این دعاها در زندگی امروز مشکلی ایجاد میکنه؟
تا به حال شده که عبادتی رو برای اولین بار انجام بدید مثلا به اعتکاف برید یا یه شب اتفاقی برای نماز شب بیدار بشید و نماز شب بخونید؟یا فرضا در طول روز یه کار مثبت جدید انجام بدید؟ مثلا به یکی که نیازمند کمک کنید؟ سوال من اینه که بعد از انجام اون فعالیت مثبت چه اتفاقی براتون افتاده ؟منظورم رو که فهمیدید؟ بزار سوالم رو روشن تر بگم :
آیا میتونید یه کار خوبی که انجام داده اید رو نگه دارید؟
معمولا یه کار خوب رو چند وقت نگهش میدارید یه روز دو روز یه ماه یه سال یا یه عمر؟
فکر می کنم این کار خیلی سختیه!
آدمیزاد ندید بدیده ، وقتی کار خوبی رو انجام میده فکر می کنه شاخ غول رو شکسته، احساس می کنه همجوار خدا شده ، توقع داره مستجاب الدعوه بشه یعنی هرچی میگه خدا حرفش رو گوش کنه.
انسان به همین خاطر دیگه نمیتونه کار خوبش رو یه روز هم نگه داره ،
مثلا همین اعتکاف ، چند نفر از اونایی که رفتن اعتکاف میتونن ذخیره اعتکاف رو نگه دارن ؟
خودشون هم میدونن که معمولا بعداز دو سه روز معمولا اثر اعتکاف از بین میره ، و دیگه انسان اون حس خوبه رو نداره ،
میدونید چرا؟ به نظر من علتش میتونه این باشه :
اول اینکه ما بچه های آدم ؛ بی ظرفیتیم یعنی از بس کار خوب نکردیم وقتی هم یه کار خوب انجام میدیم به راحتی یا با منت خرابش می کنیم یا با غرور و خود بزرگ بینی آتیشش می زنیم .
دوم اینکه از اونجا که کارهای خوب برای ما ملکه نشدن و معمولا هم با سختی همراه هستن وقتی کار خوبمون تموم میشه به قول امروزیا میخوایم یه تایم استراحتی داشته باشیم تا خستگی اون کار خوبه از تنمون بیرون بره .
اون وقته که مثلا برای از بین رفتن خستگی اعتکاف، یه مجلس راه می اندازیم و تو اونجا یا دیگران رو مسخره می کنیم و می خندیم یا شروع میکنیم پشت سر دیگران یا به حساب خودمون آدم بدا غیبت می کنیم (چون فرض اینه که ما آدم خوبای این دنیائیم).خلاصه اینکه تفریحاتمون رو ساماندهی دینی نمی کنیم یا افراطی هستیم یا تفریطی.
سومین دلیل و مهمترین دلیل نگه نداشتن اعمال خوب هم اینه که شیطان وقتی می بینه یه بنده ای چند قدمی به خدا نزدیک شده و چند قدمی هم از شیطان دور شده بلافاصله دست به کار میشه و حسابی وسوسه اش میکنه تا مبادا طرف بتونه خودش رو کنترل کنه و مسیرش رو به درستی انتخاب کنه.
یه نظر من راه حل کردن این مشکل بزرگ اینه که آدم کارای خوبش رو اونقدر زیاد کنه تا کار خوب براش عادت بشه و دیگه انجام کار خوب براش بزرگ جلوه نکنه مثلا خودش رو به صدقه دادن عادت بده ؛ با خودش عهد ببنده که اگه کسی به کمکش نیاز داشت به هیچ وجه دریغ نکنه ؛ نماز شب رو بخونه و اگه یه شب نتونست روز بعد قضاش رو به جا بیاره ؛ سعی کنه در طول سال برای خودش برنامه معنوی داشته باشه؛ وقتای بیکاریش رو با ذکرهای ساده مثل صلوات پر کنه ؛ هر روز قرآن بخونه؛ هر روز یا هر هفته زیارت عاشورا رو بخونه و خلاصه اینکه اونقدر یه رفتار معنوی رو تکرار کنه که دیگه ترک کردنش براش مشکل باشه.